روزنامه شرق نوشت:
اين نوشته درباره جزاير نام آشناي تنب و ابوموسي در نزديكي تنگه هرمز است و به سابقه تاريخي اين قضيه و اختلافنظر درباره مالكيت اين جزاير اشارهاي دارد. به علل يا ضرورت حل اين اختلاف ميپردازد سپس مسير مذاكرات بين ايران و بريتانيا را به نحوي موجز تا حصول تفاهمنامه نوامبر 1971 دنبال ميكند. شايد نكته يا سخن تازهاي به ميان نيايد ولي به هر صورت اين مطالب ميتواند در صفحههای «شرق» پیرامون مساله جزاير جايي پيدا كند.
در بخشی از کتاب «ایران پیش از اسلام» - اولین عنوان از مجموعه تاریخ کهن و معاصر ایران - به قلم علی اکبر ولایتی در فصل هخامنشیان با عنوان «آیا کوروش ذوالقرنین است؟» می خوانیم:
«برخی از مفسران متقدم، مانند وَهب بن منبّه و محمد بن صائب کَلبی و یوسف بن موسی قطان نه تنها در تفسیر سوره کهف، بلکه در چند جای دیگر تصریح کردهاند که ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است. در دوران معاصر، نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقرنین را پیش کشید سِر سیداحمدخان (1817-1898)، از پیشگامان اصلاحات فرهنگی و بنیادگذار تجدد طلبی اسلامی در هند، بود. مولانا ابوالکلام آزاد (1888-1958)، وزیر فرهنگ دولت وقت هند، نیز همین نظریه را مطرح و به شکل مبسوطتری تبیین کرد. مرحوم علامه طباطبایی نیز، در المیزان، نظر ابوالکلام آزاد را پذیرفته و مشخصات کوروش را بر ذوالقرنین منطبق میداند. علامه طباطبایی در المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، مینویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشنتر و قابل قبولتر است». آیت الله مکارم شیرازی هم مینویسد: «درست است که در این نظریه نیز نقطههای ابهامی وجود دارد، ولی فعلاً میتوان از آن به عنوان بهترین نظر درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی نام برد.»
هوش هیجانی چیست؟
هوشبهر و هوش هیجانی قابلیت های متضاد نیستند بلکه بیشتر می توان چنین گفت که متمایزند. همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم، افراد دارای هوش بالا و هوش هیجانی پایین و یا هوشبهر پایین و هوش هیجانی بالا ، علی رغم وجود نمونه هایی نوعی، نسبتا نادرند.
زندگی برای کسانی که فکر می کنند کمدی و برای کسانی که احساس می کنند تراژدی است (هوارس والپول)
در واقعیت امر ما دو ذهن داریم، یکی که فکر می کند و دیگری که احساس می کند. این دو راه متفاوت شناخت، در کنشی متقابل، حیات روانی ما را می سازند. ذهن خردگرا همان مقام درک و فهم است که به مدد آن قادر به تفکر و تعمق هستیم. ولی در کنار آن نظام دیگری نیز برای دانستن وجود دارد، نظامی تکانشی و قدرتمند و گهگاه غیرمنطقی، یعنی ذهن هیجانی.
تقسیم ذهن به دو بخش هیجانی و خردگرا تقریبا مانند تمایزی است که عوام میان «قلب» و «سر» قائلند. احساس یقین حاصل از «گواهی قلبی» بر درست بودن چیزی، متفاوت با گواهی عقلی و تا حدودی عمیق تر از آن است. نسبت کنترل عقلانی ذهن بر بخش هیجانی آن روند یکنواختی دارد; هر چه احساس شدید تر باشد، ذهن هیجانی مسلط تر و ذهن خردگرا بی اثر تر می گردد. به نظر می رسد که این ترتیب، از امتیازی سرچشمه می گیرد که تکامل طی اعصار متمادی به احساسات و ادراک های شهودی ما داده است تا راهنمای پاسخ های آنی ما در موقعیت های مخاطره آمیز باشند; زیرا گاها لحظه ای تامل برای فکر کردن درباره کاری که باید انجام شود، ممکن است به قیمت از دست دادن زندگی ما تمام شود. این دو ذهن در اکثر موارد بسیار هماهنگ عمل می کنند اما با این وجود، دو ذهن خردگرا و هیجانی نیروهای نسبتا مستقل از هم هستند. عملکرد ذهن هیجانی بسیار سریع تر از ذهن خردگراست. ذهن هیجانی بدون آنکه حتی لحظه ای درنگ کند تا بررسی کند که چه می کند، مانند فنر از جا می جهد و دست به عمل می زند. نقطه تمایز ذهن هیجانی از واکنش سنجیده و تحلیل گرایانه ای که مشخصه ذهن اندیشمند است، سرعت عمل آن است. اعمالی که از ذهن هیجانی سرچشمه می گیرند با قطعیت شدید و مشخص همراهند که حاصل روش جاری و آسان گیر ذهن هیجانی در نگریستن به اطراف است که می تواند برای ذهن خردگرا کاملا مبهوت کننده باشد. پس از فرو نشستن گرد و غبار یا حتی در میانه راه متوجه می شویم که داریم از خود می پرسیم «راستی چرا آن کار را کردم؟» این سوال نشانه ای از آن است که ذهن خردگرا در حال آگاهی یافتن از آن لحظه است اما نه با سرعت ذهن هیجانی. از متداول ترین پاسخ های هیجانی سریع و نپخته، ازدواج های غلط است; چرا که در حالات هیجانی (emotional) ذهن انسان از تفکر منطقی خالی می شود و پس از فروکش کردن هیجان ها تازه می فهمیم که چه بلایی سر خود آورده ایم. ذهن هیجانی همانند یک شمشیر دولبه است; امتیاز بزرگ ذهن هیجانی در این نکته است که می تواند واقعیت هیجانی رادر یک لحظه دریابد (او از دست من عصبانی است، او دروغ می گوید، او فکر خطرناکی در کله دارد)، و دریک آن به قضاوتی شهودی دست بزند که به ما می گوید در مقابل چه کسی باید احتیاط کنیم، به چه کسی باید اعتماد کنیم و چه کسی درمانده است. ذهن هیجانی رادار ما برای اعلام خطر است. اگر ما (یا پیشینیان ما در طول دوران تکاملی) در برخی از این موارد منتظر ارزیابی عقل خردگرا می ماندیم نه تنها ممکن بود اشتباه کنیم، که حتی شاید زنده هم نمی ماندیم. اما همین ذهن هیجانی ممکن است دردسرساز شود; مشکل اینجاست که این برداشت ها و قضاوت های شهودی از آنجا که در یک لحظه صورت می گیرند ممکن است اشتباه یا گمراه کننده باشند. حال با این مقدمه بهتر می توانیم مفهوم «هوش هیجانی» را دریابیم.
● تعریف هوش هیجانی
زنگ تفریح یک مرکز پیش دبستانی است و عده ای پسربچه روی چمن ها می دوند. امیرعلی زمین می خورد، زانویش زخمی می شود و گریه می کند; اما پسرهای دیگر به دویدن ادامه می دهند به جز اردشیر که توقف می کند. وقتی گریه امیرعلی فروکش می کند، اردشیر نیز خودش را زمین می زند و زانویش را می مالد، وی فریاد می زند «زانویم زخمی شده است!» روانشناسان اردشیر را نمونه ای از افرادی می شمارند که از هوش هیجانی و بین فردی خوبی برخوردار است. به نظر می رسد که اردشیر در «شناخت احساسات» همبازی های خود و برقرار کردن «ارتباط سریع و هموار» باآنان توانایی بالایی دارد. فقط او بود که به درخواست کمک و درد امیرعلی توجه کرد و فقط او بود که سعی کرد دوست زمین خورده اش را تسلی دهد، هر چند تنها کاری که توانست بکند، مالیدن زانوی خودش بود. این حرکت جسمانی جزیی از استعدادی در برقرار کردن ارتباط حکایت دارد، یعنی مهارتی عاطفی که برای حفظ ارتباط های نزدیک در ازدواج، دوستی یا ارتباط حرفه ای اساسی است. این مهارت ها در کودکان پیش دبستانی تازه جوانه زده اند و در طول زندگی شکفته خواهند شد. با این وصف تعریف هوش هیجانی چنین است: «توانایی زیر نظر گرفتن احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایز گذاشتن بین آنها و استفاده از اطلاعات حاصل از آنها در تفکر و اعمال خود». بنابراین هوش هیجانی مجموعه مهمی از یک سری توانایی هاست: توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکانش های خود را به تعویق بیندازد و آنها را کنترل کند، حالات روحی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر، قدرت تفکرش را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد. هوش منطقی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) تضادی با یکدیگر ندارند بلکه فقط با هم متفاوتند. دانستن اینکه شخصی فارغ التحصیل ممتازی است تنها به این معنی است که او در جنبه هایی که با نمره سنجیده می شوند بسیار موفق بوده است و احتمالا فردی با هوشبهر (IQ) بالاست، اما درباره اینکه او به فراز و نشیب های زندگی چه واکنشی نشان می دهد، چیزی به ما نمی گوید و مشکل در همین جاست. هوش تحصیلی - کلا کالا هوشبهر یا IQ - در مواقع بروز بحران و گرفتاری های زندگی، عملا هیچ نوع آمادگی ای در افراد پدید نمی آورد. با وجود آنکه هوشبهر بالا تضمین کننده رفاه، شخصیت اجتماعی یا شادکامی در زندگی نیست، با این حال مدارس و فرهنگ ما صرفا بر توانایی های تحصیلی تاکید می کنند و هوش هیجانی، یعنی مجموعه ای از توانایی ها و صفاتی که بی اندازه در سرنوشت افراد اهمیت دارند را نادیده می گیرند. نتیجه این وضع خیل عظیم فارغ التحصیلان دانشگاهی است که در سطوح بالای دانشگاهی دارای مدرک اند ولی در پیش پا افتاده ترین روابط عاطفی و اجتماعی خود به شدت دارای مشکل اند. زندگی هیجانی حیطه ای است که مانند ریاضیات یا ادبیات می تواند در آن مهارتی کم یا زیاد داشت و مجموعه توانش های خاص خود را می طلبد. میزان شایستگی فرد در آن زمینه برای درک این مطلب که چرا فردی در زندگی پیشرفت می کند و فرد دیگری با همان میزان استعداد، در نیمه راه متوقف می شود. برخلاف هوشبهر که سابقه حدود یک صد سال تحقیق بر صدها هزار نفر را به همراه دارد، هوش هیجانی مفهوم جدیدی است. در حالی که عده ای معتقدند که هوشبهر را نمی توان از طریق تجربه یا آموزش چندان تغییر داد، ولی هوش هیجانی و قابلیت های عاطفی مهم را می توان به کودکان آموخت و سطح آن را در بزرگسالان ارتقا داد.
● مولفه های هوش هیجانی
حیطه های اصلی هوش هیجانی به شرح زیر هستند:
۱) شناخت عواطف شخصی:
خودآگاهی، یعنی تشخیص هراحساس به همان صورتی که بروز می کند سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روان شناختی و ادراک خویشتن نقشی تعیین کننده دارد. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین، ما را به سردرگمی دچار می کند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند بهتر می توانند زندگی خویش را هدایت کنند. این افراد درباره احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات زندگی، از انتخاب همسر گرفته تا شغلی که برمی گزینند، احساس اطمینان بیشتری دارند.
بعضی از افراد واقعا در زمینه شناخت عواطف شخصی خود فاقد خودآگاهی اند. این عده وقتی از لحاظ عاطفی و هیجانی به هم می ریزند نمی دانند که آیا خشمگین اند یا غمگین؟ خوشحال ا ند یا صرفا پرانرژی؟ این افراد بهای «بی سوادی هیجانی» خود را در روابط بین فردی و حتی درونی مختل میپردازند.
۲) به کار بردن درست هیجان ها:
قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی ای است که بر حس خودآگاهی متکی باشد و به ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دورکردن اضطراب ها، افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول اشاره دارد. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیفند، دایما با احساس نومیدی، خشم مزمن و افسردگی دست به گریبان اند، در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند با سرعت بسیار بیشتری می توانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذارند. برای مثال بیرون ریختن غضب را برخی افراد به عنوان روشی برای مقابله با عصبانیت به کار می گیرند چرا که این باور در میان عموم مردم رواج دارد که «انجام این کار باعث می شود احساس بهتری پیدا کنی». از دهه ۱۹۵۰ روانشناسان با این روش مخالفت کردند چرا که دریافتند برون ریزی خشم یکی از بدترین راه های خاموش کردن آن است، زیرا انفجار غضب عموما برانگیختگی مغز هیجانی را تقویت می کند و باعث می شود افراد در عوض احساس خشم کمتر، عصبانیت بیشتری احساس کنند. به همین ترتیب بسیاری از افراد در زمینه مدیریت اضطراب و نگرانی های خود دچار مشکل اند. ذهن نگران در زنجیره بی پایانی از ناراحتی های جزیی گرفتار می شود، از یک موضوع به موضوع دیگر می رود و به عقب باز می گردد.
نگرانی های مزمن و مکرر، شبیه چرخش به دور خود است که هیچ گاه به راه حل مثبتی منجر نمی شوند. توانایی تنظیم هیجانات مختلف - خشم، نگرانی، افسردگی و غیره- از مولفه های هوش هیجانی است و عامل تاثیر گذاری در خدمت بهداشت روان محسوب می شود.
۳) برانگیختن خود:
برانگیختن خود به زبان ساده یعنی کنترل تکانه ها (تکانه هایی مثل خشم، میل جنسی و...) تسلط بر نفس، تاخیر در ارضای فوری خواسته ها و امیال، رهبری هیجان ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب. خویشتن داری عاطفی یا همان به تاخیر انداختن کامرواسازی و فرونشاندن تکانه ها یکی از مولفه های اساسی هوش هیجانی است. افراد دارای این مهارت در هر کاری که به عهده می گیرند بسیار مولد و اثربخش خواهند بود.
۴) شناخت عواطف دیگران:
همدلی، توانایی دیگری بر خود آگاهی عاطفی متکی است و اساس مهارت رابطه بامردم است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردارند به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواسته های دیگران است توجه بیشتری نشان می دهند. این توانایی آنان را در حرفه هایی که مستلزم مراقبت ازدیگرانند، تدریس، فروش و مدیریت موفق تر می سازد. انسان هایی که در شناخت عواطف دیگران مهارت دارند به راحتی و گاهی بدون دیدن چهره طرف مقابل مثلا از پشت تلفن قادرند حالت روحی دیگران را حدس بزنند. شناخت عوطف دیگران به ویژه در روابط بین زوجین اهمیت دارد. تا هنگامی که انسان در این کشور کویری که زمان و زندگی نام گرفته زندگی می کند، تنهایی و انزوایش نیز پابرجاست.
پس به ۲ دلیل مهم می بایست توانایی شناخت عواطف دیگران را در خود بالا ببریم: اول اینکه چون ما هرگز نمی توانیم مستقیما وارد تجربه دیگران شویم، هیچ گاه نمی توانیم کاملا بدانیم که طرف مقابل ما چه چیزی را می خواهد به ما برساند. وقتی پی می بریم که هر قدر تلا ش کنیم نمی توانیم چنان با هوش یا حساس باشیم که بفهمیم دیگری چه تجربه ای می کند، احساس گناه می تواند ما را یاری دهد که از روی اصالت، متواضع باشیم. در این بین هر چقدر قدرت و مهارت شناخت و عواطف دیگران در ما بالا تر باشد بیشتر می توانیم در دنیای خصوصی و گاهی درد دیگران سهیم شویم و تنهایی و انزوای آن ها را کم کنیم. دوم اینکه «زبان» نمی تواند تجربه را به خوبی منتقل کند زیرا تجربه نهفته در دل تجارب عمیق انسانی غنی تر از آنند که کلمات توان بازگو کردن آن ها را داشته باشند...
۵) برقراری رابطه با دیگران:
بخش عمده ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است. افرادی که در این زمینه مهارت دارند، به خوبی و عمیقا به دیگران گوش می دهند، دیگران را می پذیرند و دست به قضاوت نمی زنند، در دیگران احساس ارزش و عزت تولید می کنند نه احساس گناه و در هر آن چه که به کنش متقابل آرام با دیگران بازمی گردد به خوبی عمل می کنند. آنان ستاره های اجتماعی هستند ستاره هایی که حتی در روز نیز درخشان اند!
البته افراد از نظر توانایی های خود در هر یک از این حیطه ها با یکدیگر تفاوت دارند و ممکن است بعضی از ما مثلا در کنار آمدن با اضطراب های خود کاملا موفق باشیم اما در تسکین دادن ناآرامی های دیگران چندان کارآمد نباشیم. بدون شک زیر بنای اصلی سطح توانایی ما، زیستی و عصبی است اما مغز به طرز چشمگیری شکل پذیر است و همواره در حال یادگیری. سستی افراد را در مهارت های عاطفی می توان جبران کرد، هر کدام از این حیطه ها تا حد زیادی نشانگر مجموعه ای از عادات و واکنش هاست که با تلا ش صحیح می توان آن ها را بهبود بخشید.
● ویژگی افرادی که هوش هیجانی بالا دارند
هوشبهر و هوش هیجانی قابلیت های متضاد نیستند بلکه بیشتر می توان چنین گفت که متمایزند. همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم، افراد دارای هوش بالا و هوش هیجانی پایین و یا هوشبهر پایین و هوش هیجانی بالا ، علی رغم وجود نمونه هایی نوعی، نسبتا نادرند. فی الواقع میان هوشبهر و برخی جوانب هوش هیجانی همبستگی مختصری وجود دارد، هر چند این ارتباط آن قدر است که روشن کند این دو قلمرو اساسا مستقل اند.
گونه خالص دارای هوشبهر بالا ، یعنی کاملا فاقد هوش هیجانی، تقریبا تصویر اغراق آمیزی از روشنفکرانی است که در قلمرو ذهن استادند اما در دنیای فردی ناکار آمدند. نیم رخ های آماری مردان و زنان در این خصوص تا حدودی متفاوت است. مرد دارای هوشبهر بالا با طیف گسترده ای از علا یق و توانایی های ذهنی مشخص می شود که البته جای تعجبی ندارد. این مرد بلند پرواز و مولد، قابل پیش بینی وسرسخت است و در بند علایق فردی خود نیست. او همچنین عیب جو و فخر فروش مشکل پسند و بازدارنده، در تجارب احساسی ناراحت، غیر بیانگر و مستقل و از نظر عاطفی سرد و بی روح است. مردانی که از نظر «هوش هیجانی» بالا هستند، از نظر اجتماعی متوازن، خوش برخورد و بشاش هستند و در مقابل افکار نگران کننده یا ترس آور مقاومند. آنان در زمینه خدمت به مردم یا حل مشکلات، قبول مسوولیت و برخورداری از دیدگاه های اخلاقی، ظرفیتی قابل توجه دارند; در ارتباط خود با دیگران هم حسی و توجه نشان می دهند. زندگی عاطفی آنان غنی اما همخوان است، آنان با خود، دیگران و مجموعه اجتماعی که در آن زندگی می کنند راحتند. زنان دارای «هوشبهر» بالا از اتکا به نفس هوشمندانه ای که از آنان انتظار می رود برخوردارند، تفکرات خود را به راحتی مطرح می کنند، برای موضوعات ذهنی ارزش قائلند و طیف گسترده ای از علا یق ذهنی و زیبایی شناختی دارند.
آنان همچنین درون نگر هستند، مستعد ابتلا به اضطراب، فرو رفتن در خیالات و احساس گناه بوده و در ابراز آشکار خشم خود درنگ می کنند، هر چند که آن را به طور غیرمستقیم ابراز می دارند. زنان دارای «هوش هیجانی» سرشار با جرات هستند و احساسات خود را به طور مستقیم ابراز می دارند و درباره خودشان احساس مثبتی دارند و زندگی برای آنان سرشار از معنا است. آنان نیز همانند مردان، خوش برخورد و اجتماعی هستند و احساسات خود را به طور مقتضی ابراز می دارند، نه اینکه آن را به صورت انفجارهایی ابراز دارند که بعدها از آن تاسف بخورند. همچنین به خوبی با فشارهای عصبی منطبق می شوند، جایگاه اجتماعی آنان به آنها امکان می دهد تا به آسانی با افراد جدید روبه رو شوند، با خودشان به قدر کافی راحت هستند تا آنکه بتوانند شوخ طبع، خود انگیخته و درمقابل تجارب عاطفی پذیرا باشند. برخلاف زنان دارای هوشبهر بالا و ناب، زنان دارای هوش هیجانی بالا، به ندرت احساس اضطراب یا گناه می کنند یا در خیالات واهی غرق می شوند. البته این تصایر نشانگر دو جنبه افراطی هر حالت است - هوشبهر و هوش هیجانی به درجات مختلف در وجود همه ما در هم آمیخته شده اند.
● چگونه هوش هیجانی خود را افزایش دهیم؟
الفبای یادگیری هوش هیجانی شناخت هیجان های اصلی و ترکیبات فرعی آنهاست. برخی از هیجان ها را می توان «اصلی» تلقی کرد; هیجان هایی که به مثابه رنگ های اصلی آبی، زرد و قرمز اند و سایر ترکیبات از آنها سرچشمه می گیرند. عنوان برخی از خانواده های اصلی و برخی از اعضای آنها از این قرار است:
ـ خشم: تهاجم، هتک حرمت، تنفر، غضب، اوقات تلخی، غیظ، آزردگی، پرخاش، خصومت، اذیت، تندمزاجی، دشمنی.
ـ اندوه: غصه، تاثر، دلتنگی، عبوسی، مالیخولیا، دلسوزی به حال خود، احساس تنهایی، دل شکستگی، ناامیدی و در سطح آسیب شناختی افسردگی شدید.
ـ ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، بهت، نگرانی، ملاحظه کاری، تردید، زودرنجی، ترسیدن، ترس ناگهانی یا شوک، وحشت و از نظر آسیب شناسی روانی هراس (Phodia) و وحشت زدگی (Panic).
ـ شادمانی: شادی، لذت، آسودگی، خرسندی، سعادت، شوق، تفریح، احساس غرور، وجد، به هیجان آمدن، خشنودی، رضایت، شنگولی، از خود بی خود شدن و در سطح آسیب شناختی شیدایی (mania).
ـ عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، هم ریشگی، صمیمیت، پرستش، شیفتگی.
ـ شگفتی: جا خوردن، حیرت، بهت، تعجب.
ـ شرم: احساس گناه، دست پاچگی، حسرت، احساس پشیمانی، احساس پستی، افسوس، دل شکستگی، توبه.
فهرست مذکور یقینا نمی تواند کلیه سوال های مربوط به طبقه بندی هیجان ها را پاسخ دهد. برای مثال حسادت را که گونه ای از خشم آمیخته با اندوه و ترس است چگونه می توان طبقه بندی کرد. با این حال، قدم اول در این مسیر شناخت دقیق و ظریف انواع هیجانهاست. قدم بعدی خودآگاهی است; خودآگاهی به معنای وسیع کلمه عبارت است از تشخیص احساسات و یافتن واژگانی برای بیان آنها، یافتن پیوند موجود میان افکار، احساسات و واکنش ها، آگاهی بر اینکه در تصمیم گیری فکر یا احساسات غلبه دارد، توجه کردن به پیامدهای انتخاب راه های مختلف و پیاده کردن این بینش ها در تصمیم گیری درباره موضوع هایی نظیر سیگار کشیدن.
یکی از اقدامات عملی برای غنا بخشیدن به خودآگاهی این است که هنگام هیجانی شدن از خود بپرسیم: «الان دقیقا چه احساسی دارم؟ آیا رنجیده ام؟ آیا حسودی می کنم؟ الان دقیقا چه فکری به ذهنم خطور کرد؟». پس از مدتی تمرین در می یابیم که همیشه برای واکنش نشان دادن نسبت به احساسات، طرق مختلفی وجود دارد. هر قدر شخص برای پاسخگویی به یک هیجان، راه های بیشتری را بداند زندگی پربارتری خواهد داشت. راه دیگر برای بسط خودآگاهی، نوشتن حالات درونی است. بعد از چندین ماه نوشتن حالات روحی مختلف خود - از آنجا که کلمه ها در ذهن گم می شوند نه روی کاغذ - می توانیم خود را در یک نمودار تاریخی بررسی کنیم. مثلا می فهمیم که سال قبل در برابر یک مساله چگونه عصبانی می شدیم و امسال چگونه واکنش نشان می دهیم. همدلی، توانایی اجتماعی و هیجانی مهمی در این زمینه است، یعنی درک احساسات دیگران و خود را در جای آنان فرض کردن و احترام گذاشتن به تفاوت هایی که در احساسات افراد نسبت به چیزهای مختلف وجود دارد. توانایی برقراری ارتباط با افراد دیگر نیز از مولفه های هوش هیجانی است: فرد می بایست تمرین کند تا شنونده و پرسشگر خوبی باشد، بتواند میان آنچه دیگری انجام می دهد و آنچه می گوید تمایز قایل شود و سعی کند به جای رفتارهای نپخته ای مثل عصبانی شدن یا منفعل بودن راه های بالغانه تری مثل جسارت و جرات ورزی را یاد بگیرد.
شکل گیری اجزای هوش هیجانی، ابتدا در سال های اولیه زندگی کودک انجام می گیرد، اگرچه شکل گیری این ظرفیت ها در خلال سال های مدرسه نیز ادامه پیدا می کند. پیامی که یک دختر کوچک هنگامی که برای درست کردن پازل خود از مادر گرفتارش کمک می خواهد، دریافت می کند، بر حسب نحوه پاسخ دهی مادر متفاوت است. چنانچه پاسخ مادر ابراز خشنودی آشکار از کمک کردن به او باشد، وی یک نوع پیام دریافت می کند و اگر پاسخ مادر این جواب موجز باشد که «مزاحم من نشو، کارهای مهمی دارم که باید انجام بدهم» برداشت کاملا متفاوتی پیدا می کند. تمام مبادلات کوچک میان والد و فرزند، دارای زیرمجموعه ای عاطفی است و تکرار این پیام ها در طی سالیان به شکل گیری دیدگاه ها و توانایی های عاطفی اساسی در کودکان می انجامد.
تحقیقات نشان می دهند که صرف بی توجهی به کودک، از سو رفتار آشکار بسیار مضرتر است; کودکانی که نادیده گرفته می شوند از همه کودکان دیگر بدتر عمل می کنند، از همه مضطرب تر، بی توجه تر و بی احساس تر هستند و به صورت متناوب پرخاشگر و گوشه گیرند. میزان اجبار به تکرار کلاس اول در میان این کودکان ۶۵ درصد است. سه چهار سال اول زندگی دوره ای است که مغز کودک نوپا حدود دو سوم اندازه کامل خود رشد می کند و به لحاظ پیچیدگی، به گونه ای متحول می شود که در تمام دوران زندگی، هیچ گاه به این میزان رشد نخواهد کرد. در خلال این دوره، نسبت به دوران بعدی زندگی، فراگیری مطالب اساسی با سهولت بیشتری تحقق می پذیرد و فراگیری عاطفی نیز در پیشاپیش تمام آموخته ها انجام می گیرد. در خلال این دوران فشار روانی جدی می تواند به مراکز یادگیری مغز آسیب برساند و از این رو به هوش افراد زیان وارد آورد.
1. روش مطالعهي ميداني (Field Study)
اين روش كه گاهي از آن به بازديد علمي تعبير ميگردد در فرآيند ياددهي- يادگيري در درس جغرافیا نقش بسزايي دارد. چون مصداق مثل معروف است كه ميگويند شنيدن كي بود مانند ديدن. تجربه ثابت كرده است كه يادگيري مجسم عميق بوده و در حافظه بلندمدت ذخيره ميگردد. بجاي تدريس ميداني، روش سخنراني در پيش گرفته شود چندان حاصلي نخواهد داشت. ولي آنچه كه مهم است موانعي است كه در اين روش دست و پاي معلم را ميبندد و مانع از استفاده از آن ميگردد. اين موانع برخي به فراهم كردن امكانات آن مربوط ميگردد و برخي ديگري به اينكه چه موضوعي را و در كجا انتخاب كنيم تا تدريس كامل گردد. هميشه ميگوييم زمين آزمايشگاه جغرافيا است و آموزش جغرافيا بايد همواره با مطالعه مستقيم همراه باشد ولي بنا به دلايلي كه مطرح شد اكثر مواقع تدريس با چنين روشي امكان پذير نخواهد بود.
2. روش تدريس مبتني بر IT
در حال حاضر به دليل گسترش همه جانبهي رايانه در ادارات، منازل و مدارس و از سوي ديگرتاكيد سازمان ملل مبني بر تسلط بر رايانه و آموزش بينالمللي آن در سراسر جهان، سبب شده است كه اكثريت مدارس كشورمان به سايتهاي كامپيوتري مجهز شوند. توليد نرمافزارهاي آموزشي متنوع هم مزيد بر اين علت ميتواند باشد كه همكاران شاغل در رشته جغرافيا تدريس خود را در اين مكانها (سايتها) انجام دهند. كه پيامد آن يادگيري موثر و عميقي خواهد بود. خصوصاً در مقطع پيشدانشگاهي بخشهايي از كتاب به اين منظور اختصاص داده شده است. ولي آنچه كه مهم است اين است كه همكاران جغرافيا تا چه حد به رايانه مسلطند و به نرمافزارها دسترسي دارند يا نه؟ به طور كلي استفاده از اين روش نوين و به روز به همكاران توصيه ميگردد.
3. روش بارش مغزي يا بيان افكار و ايدههاي آني (Brain Storming)
در اين روش تدريس معمولاً يك عنوان با سرفصل، مثل آلودگي ابها يا بيابانها از سوي معلم به دانشآموزان كلاس ارائه ميشود و دانشآموزان با آزادي تمام، كليه كلماتي را كه در مورد آن سرفصل به ذهنشان ميرسد فوراً بيان ميكنند. بنابراين دانشآموز به طور ناخودآگاه و فوري از يافتهها و دانستههاي قبلي (ساخت شناختي كه اشاره گرديد) خود استفاده ميكند و آن ها را به كلاس ارائه ميدهد و به تدريج دانشآ مجموعة كلمات يا جملاتي را بيان ميكنند كه تمامي آنها در كنار يكديگر ميتواند بخش عمدهاي از مطالب مرتبط با سرفصل مربوطه را ارائه دهد. اين روش،، عاملي است تا به دانستههاي دانشآموزان از يك مطلب پي برد، متن كتاب درسي را فضاي بيشتري بخشيد و دريافت دانشآموزان را از يك موضوع، ارزشيابي كرده و بالاخره دانشآموزان را تشويق نمود تا در يك فضاي دوستانه به مبادله و ارائه دانشها و دانستههاي خود بپردازند.
مقررات روش بيان افكار و ايدههاي آني
1. معلم بايد مطالبي را كه دانشآموزان بيان ميكنند با سرعت بر روي تخته سياه بنويسد و بعد در مورد آنها به روشني به بحث و بررسي بپردازد.
2. دانشآموزان بايد هر مطلبي را كه به ذهنشان ميرسد، فوراً بيان كنند.
3. دانشآموزان سعي ميكنند مطالب يكديگر را تكميل كنند.
4. اگر دانشآموزان نميتوانند مطالبي را بيان كنند، يك دقيقه صبر كرده و با شنيدن مطالب ديگران به بيان نظريات خويش بپردازند.
5. هيچ دانشآموزي حق ندارد، نظريات ديگران را مورد نقد يا قضاوت قرار داده يا مسخره كند.
مرحله جمعبندي مطالب:
بعد از جمعاوري ايدهها و افكار دانشآموزان، معلم آنها را پردازش نموده مطالب غيرضروري را حدف نمايد (البته با ذكر علّت) بعد مطالب را طبقهبندي نموده و به نتيجهگيري رهنمون گردد.
ارزشيابي در اين روش
بهتر است ارزشيابي در اين روش را به اين صورت اختصاص دهد كه هنگام ارائه كلمات از سوي دانشآموزان در جريان دستهبندي، نتيجهگيري در تصميم به كساني كه بهتر مطالب را درك كردهاند و از يافتههاي درسي و مطالعاتي گذشته خود به نحو صحيح و مناسبي استفاده كردهاند با نمرههاي عددي يا حروفي از ديگران متمايز سازد. (شايان و همكاران، 1377، ص 17 و 18)
ساير روشهاي ياددهي – يادگيري كه مخصوص رشته جغرافيا ميباشد عبارتند از:
- روش شبكهي بازيابي (Retrieval Nets)
- روش به كارگيري نقشههاي طرحي (گنگ) (Out line maps)
نتيجهگيري
آموزش يا درس دادن و به تعبيري بهتر ياد دادن و ياد گرفتن امري است كه همهي انسانها به نحوي با آن درگيري داشتهاند، دارند و همچنان خواهند داشت. (ز گهواره تا گور دانش بجوي) ولي چه كسي و با چه روشي به ياد دادن بپردازد آن مهم است. «موثر بودن هر مدل تدريس به ميزان اشتغال فراگيران با فرصتهاي يادگيري بستگي دارد. تداوم هر روزه يك مدل تدريس يكسان غالباً موجب خستگي فراگيران ميشود.. انگيزش فراگيران همواره مورد بحث بوده است ولي امروزه اين بحث به خاطر رقابتي كه در مورد جلب توجه فراگيران به وسيله انقلاب ارتباطاتدر 30 سال گذشته انجام شده سريعتر است». (جي، گاني سيلور و همكاران، ص 433)
«تدريس وقتي پويا و خلاق ميگردد كه موجب تعهد يادگيرنده به امر يادگيري شود» (خورشيدي و همكاران، 1379، ص 129) و اين امر تحقق نميپذيرد مگر با انتخاب يك مدل يا روش تدريس مناسب. در كتاب پيش دانشگاهي و در درس اول اهداف اساسي علم جغرافيا مطرح شده است كه يكي از آنها آموزش مفاهيم بينالمللي است. در اين مورد انتخاب موضوع و مطابقت دادن آن با اين هدف بسيار مهم براي معلم يك رسالت خطير خواهد بود كه با چه روشي اين مهارت يا مهارتهاي ديگر را به فراگيران بياموزد.
منابع و مآخذ:
1. جوزف ، اف، كالاهان، لئونارد اچ، طدارك، آموزش در دورهي متوسطه، ترجمه جواد طهوريان، نشر آستان قدس رضوي، 1375
2. جي گاني سيلور و همكاران، برنامهريزي درسي براي تدريس و يادگيري بهتر، ترجمه غلامرضا خوي نژاد، نشر سمت، تهران 1380.
3. خورشيدي، عباس و همكاران، راهبردهاي يادگيري و ياددهي در كلاس، نشر كيا، تهران 1379
4. رئوف، علي، يادادن براي ياد گرفتن، نشر مدرسه، تهران 1380
5. سرمد، غلامعلي، نگرش كاربردي بر روشهاي تدريس و هنر معلمي، نشر آواي نور، تهران 1379.
6. شايان، سياوش و همكاران، راهكارهاي آموزش جغرافيا، نشر شورا، تهران 1377.
باسمه تعالی
مقاله ي« آتش در خانه وحی »؛
به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها
{ برگرفته از سایت حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته }
http://www.makaremshirazi.org/persian/articles/?qid=708
افسانه يا واقعيّت؟
اخيراً يك فرد ناآگاه از تاريخ صحيح اسلام در منطقه سيستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(عليها السلام)» گذارده است. در اين مقاله پس از ذكر مناقب و فضايل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى حرمتى را كه درباره آن حضرت انجام گرفته، منكر شود و بعضى ديگر، در سخنرانى هاى خود بر آن تأكيد دارند.
از آنجا كه بخشى از اين مقاله، تحريف روشن تاريخ اسلام است، ما را بر آن داشت كه به گوشه اى از اين تحريف و بيان بخشى از اين حقايق بپردازيم تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام يك واقعيّت انكارناپذير تاريخى است و اگر آنها چنين بحثى را آغاز نكرده بودند، ما در اين شرايط، آن را دنبال نمى كرديم.
در اين نوشتار امور ذيل را پى مى گيريم:
1. حضرت زهرا(عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت.
3. هتك حرمت خانه آن حضرت.
به اميد آنكه با تشريح اين نقاط سه گانه، نويسنده مقاله، در برابر حقيقت سر تسليم فرود آورد. و از نوشته خود نادم و پشيمان گردد و به جبران كار خود بپردازد.
اين نكته حائز اهميت است كه تمام مطالب اين نوشتار از منابع معروف اهل سنّت گرفته شده است.
رایانه یکی از دو چیز برجستهای است که بشر در سدهٔ بیستم اختراع کرد. دستگاهی که بلز پاسکال در سال ۱۶۴۲ ساخت، اولین تلاش در راه ساخت دستگاههای محاسب خودکار بود. تا کنون پنج نسل از رایانهها ساخته و عرضه شدند.کامپیوترهای الکترونیکی و کامپیوترهای مکانیکی اولیه به این خاطر نام گرفتند که کارهایی را که قبلا انسانهای کامپوتر اختصاص داشت انجام میدادند .کامپیوتر اصالتا یک عنوان شغلی بود و به کسانی گفته میشد که کارشان این بود که محاسبات برای چیزهایی مانند فهرستهای کشتیرانی و جداول جزر و مد و موقعیتهای نجومی نیاز بودند.تصور کنید که شما ساعتی پس از ساعتی و روزی پس از روزی هیچ کاری جز محاسبه کردنهای بی شمار را انجام نمیدادید . و حتی در بهترین روز هایتان شما نمیتوانستید جوابها را خیلی تند ارائه دهید . بنا براین مخترعین صدها سال به جستجو پرداختند تا راهی برای مکانیزه شدن پیدا کنند . به این معنی که دستگاهی اختراع کنند تا این کار را انجام دهد .به دنبال انسانهای کامپیوتر نوعی کامپیوتر عملگر آمد .
برای این که تاریخچه نسبتا جامعی از تلاش های مخترعان برای دستیابی به موبایل به سبک و سیاق امروزی به دست دهم، مجبور هستم از سال ۱۹۰۸ شروع کنم، در این زمان شخصی به نام «ناتان استابلفیلد» اختراعی را ثبت کرد که چیزی بیشتر از گوشی بی سیم با برد کوتاه نبود. سال ۱۹۱۰ «لارس ماگنوس اریکسون» تلفنی را در اتومبیلش نصب کرد که البته کارکردی مثل یک تلفن موبایل نداشت. او هر بار که در جایی متوقف می شد می توانست با یک جفت سیم بلند، تلفن اتومبیلش را به شبکه محلی تلفن متصل کند و تماس تلفنی برقرار سازد!
اما بعد از آن، تلفن های رادیویی باب شد. نخستین بار در سال ۱۹۲۶ مسافران درجه یک ترن هایی که بین برلین و هامبورگ طی مسیر می کردند، می توانستند از فناوری تلفن های رادیویی استفاده کنند. در همین زمان خطوط هوایی مسافربری هم از همین فناوری برای مقاصد امنیتی بهره گرفتند.
هیدروتراپی به عنوان آب درمانی در گذشته توسط ایرانی ها وژاپنی ها .مصری ها و یونانی ها با توجه به خواص بسیار اب درمانی مورد توجه بوده و به فراوانی استفاده میشده است.
شاید آسان ترین و راحت ترین وسیله ای که ورزشکاران ومردم برای رفع خستگی .کسالت و بدست آوردن آرامش و راحتی از آن استفاده میکنند آب باشد.
گرفتن دوش آب گرم پس از ورزش و مسابقه .یا پس از انجام کارهای سنگین روزانه تقریبا یک امر طبیعی و عاذی است که تمام بازیکنان و افراد آگاهانه یا بدون اگاهی از ان استفاده میکنند.آرامش یعنی در موا
آب درمانی یک روش عامه پسند است و به خلاف اکثر روشهای دیگر رفع خستگی عضلانی با رضایت و خوشنودی ورزشکاران توام می شود.
با تمام مزایا در مورد آب درمانی باید گفت :با شناخت و آگاهی از تاثیرات فیزیولوژیکی و درمانی آب به آسانی و راحتی میتوان از آن استفاده کرد.هیدرو تراپی ی آب درمانی به شکل امروزی آن را شاید بتوان مدیون دکتر جان فلویر انگلیسی دانست.شاید استفاده از آب در موارد درمانی و رفع خستگی در ورزشکاران و به دست آوردن آرامش جسمی و روحی قدمتی معادل قدمت زندگی بشر داشته باشد.
مزایا و خصوصیات استفاده از آب درمانی برای تسکین دردها و آفرینش آرامش یعنی در موارد درمانی و رفع خستگی در ورزشکاران و به دست آوردن آرامش جسمانی و روحی متعدد است.
چکیده :
یکی از مشکلات مهم و اساسی در نظام آموزش و پرورش خصوصاٌ در کشور ما، به کار نگرفتن روش های تدریس نوین در آموزش است. به همین سبب کیفیت آموزشی از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانش آموزان علاقه زیادی به تحصیل نشان نمی دهند. یکی از دلائل آن عدم آشنایی معلمان با روش های نوین تدریس در ادبیات فارسی است.
پیشرفت روز افزون علوم و تحقیقات گوناگون در حیطه های مختلف حاکی از آن است که اطلاعات بشر روز به روز افزایش می یابد و مطالب جدیدی به دست می آید.امروزه هر فرد بشر ناچار از استفاده یافته های جدید است .
معلم بایدباروشهای مختلف تدریس آشنا باشد و باید بدانددر کدامین موقعیت آموزشی از کدامین روش استفاده نماید. آنچه دراین مقاله خواهد آمد، نگاهی است کوتاه و گذرا به روش های نوین تدریس در ادبیات فارسی ونقد آن سخن به میان خواهد آمد .سپس نتیجه گیری بعمل آمده ودر پایان پیشنهاداتی ارائه می شود.
مقدمه :
زبان فارسی به عنوان یکی از زبانهای غنی و کهن دنیا و زبان دوم اسلام، به لحاظ گستره واژگانی و تواناییهای خود، در ردیف زبانهای مهم دنیا جای دارد و از ارزش شایانی برای انتقال مفاهیم دوستی و معاونی بلند برخوردار است. زبان فارسی امروز بیگمان در ایجاد پیوند دوستی ملل هم جوار و سایر ملتها در تحقق و شکلگیری طرح گفت وگوی ملتها و تمدنها نقش بسزایی ایفا میکند، و بیش از پیش توانسته است توجه جهانیان را به خود جلب کند و آنها را به اندیشیدن در ایجاد روابط و پیوندهای دوستی با این زبان تشویق کرده است. زبان فارسی که عهدهدار برقراری ارتباط بین ملل مختلف دنیا شده ، به همین سبب در پیشرفت فرهنگی و هنری در زبانهای سایر ملل و کشورها تأثیرگذار بوده است.پس اگر از جنبههای فرهنگی، ادبی، علمی، و تمدنهای کهن جهانی به این قضیه بنگریم، ضرورت آموزش زبان وادبیات فارسی محسوس میگردد.
هدف های کلی برنامه ی اموزشی زبان فارسی در دوره ی ابتدایی
حیطه شناختی 1-اشنا یی مختصربا زبان فارسی معیار2-گسترش حوزه ی نمادها و معا نی3-اشنا یی با گفتار ونوشتار و درک تفاوت ان ها4-اشنایی مختصر با جلوهای هنری زبان5-اشنایی با مسائل اعتقادی اجتماعی.سیاسی.ملی علمی و هنری در قالب زبان
حیطه ی عاطفی الف) ایجاد پرورش وتقویت علا قه ونگرش مثبت نسبت به:- مبانی اعتقادی.فرهنگی وملی کشور
-بیان احساسا ت .وعواطف وافکار در قالب گفتا ر ونوشتار-جنبه های زیبایی سخن وتحسین ان-مطا لعه
ب)تلطیف احساسات وعواطف
بحث : روش های نوین تدریس زبان وادبیات فارسی
استفاده از روش تدریس فعال وهمگام با روزروش های تدریس معلم را ویژگی خاص می بخشد .هدف از این مقاله آشنایی معلمان با روشهای نوین تدریس زبان وادبیات فارسی واستفاده آنها در کلاس وغنا بخشیدن به محتوای دروس وحرفه ای با ر آوردن معلمان وخدمت به اعتلای کیفیت آموزش وپرورش میهن عزیز اسلامی میباشد .برای اطلاعات بیشتر به کتابهای الگوهای تدریس 2000وآموزش راههای یادگیری و... مراجعه شود .
1- یادگیری از طریق همیاری
معلمان بایدبه دانش آموزان فرصت دهند تا به صورت گروهی و از طریق همیاری به یادگیری اقدام کنند .یادگیری از طریق همیاری یک قالب یا چهارچوب آموزشی است که در آن گروه های دانش آموزی ناهمگن از سوی معلم شکل داده می شوند و به فعالیت می پردازند.
هدف نهایی از کاربست الگوی تدریس یادگیری از طریق همیاری دستیابی به فعالیت های عالی ذهنی است. همبستگی مثبت، مسئولیت فردی، تعامل چهره به چهره، مهارت های اجتماعی و پردازش گروهی. این عناصر معلم را از سخنرانی صرف و دانش آموز را از تکرار بی مورد آموخته هایش رها می سازد. افزون بر این، یاگیری از طریق همیاری فرصت هایی را پدید می آورد که یادگیرندگان بتوانند در موقعیت هایی چون کارگروهی، ارتباطات، ایجاد هماهنگی اثرگذار و تقسیم کار موفق شوند. سینر گوژی برای آموزش یادگیری از طریق همیاری چهار روش را ارائه می دهد :
الف ) طرح کارایی گروه ب) طرح تدریس اعضای گروه ج)طرح قضاوت عملکرد ث)طرح روشن سازی طرز تلقی
مراحل اجرای الگو همیاری
1- ابتدا کروه ها شکل می گیرند. گروه های ناهمگن که دارای اطلاعات و توانایی های مختلف، گوناگون و متنوع هستند، مؤثرتر خواهند بود. در یادگیری از طریق همیاری، تفاوت افراد گروه باعث کارآمدشدن یادگیری می شود. پس از تشکیل گروه ها معلم به کمک دانش آموزان قوانینی را تدوین می کنند مثلا گروه های ختلف نمی توانند با همدیگر صحبت کنند.
2-این مرحله معلم حدود 15 دقیقه درباره ی هدف های مهم درس، انتظاراتی که از دانش آموزان در پایان جلسه وجود دارد و مطالب اصلی درس که نیاز به توضیح دارد صحبت می کند.
3- در مرحله ی سوم به دانش آموزان فرصت داده می شود که در یک زمان مشخص روی مطالب و یا فعالیت هایی که در اختیار آنها گذاشته شده در گروه های خود تمرین و کار کنند. معلم با حضور در گروه ها ضمن ارزشیابی راهنمایی های لازم را انجام می دهد.
4-این مرحله نتایج کار گروه ها به نمایش گذاشته خواهد شد. برای نمایش کار گروه ها روش های مختلفی وجود دارد مثلا" هر گروه نتایج کار خود را روی یک برگه یا مقوا به صورت نوشته، نمودار یا نقاشی به تصویر درآورده و این برگه ها روی تابلو یا دیوار کلاس نصب شده و در معرض دید و نقادی سایر گروه ها قرار گیرد
5- در آخرین مرحله که مرحله ی ارزشیابی است معلم کار گروه ها را مورد ارزشیابی قرار می دهد. برای ارزشیابی می توان از گروه ها کمک گرفت و با کمک گروه ها معیارهایی برای ارزشیابی تدوین نمود و براساس این معیارها حتی خود گروه ها می توانند به ارزشیابی از کار خود (خودارزشیابی) بپردازند.
2- شیوه ی نمایشنامه ای (ایفای نقش )
در این شیوه دو یا چند دانش آموز موضوعی را به صورت نمایشنامه اجرا می کنند .این شیوه ی تدریس ،نیاز به مهارت های خاص بازیگری ندارد؛ بلکه معلم می تواند بنا به محتوای آموزشی مورد نظر، به ضرورت از آن استفاده کند .از ویژ گی های مهم شیوه ی ایفای نقش این است که زبان آموزان با نمایش وبازیگران آن ،ارتباط عاطفی برقرارمی کنند وبا هیجان، مراحل نمایش را مشاهده می کنند .به این طریق، دقت ،تمرکز حواس وتوجه به مطالب افزایش می یابد ویادگیری بهتر وموثرتر انجام می گیرد .هم چنین این شیوه برای مقابله با کم رویی وخجالتی بودن برخی زبان آموزان که در کار زبان آموزی مشارکت کم تری دارند، بسیار مفید است .
3-شیوه ی بحث گروهی
این شیوه که اساسا یک شیوه ی تدریس شاگرد محور است ، برای سطوح بالاتر از سطح پایه کاربرد دارد وبرای شاگردان دوره ی ابتدایی چندان مناسب نیست .مثلا برای جلسه های گفت وشنود در سطح متوسط پیشرفته ، فواید بسیار دارد .دراین شیوه معلم در کنار صحنه می ماند واجازه می دهد زبان آموزان با هم صحبت کنند وفقط گاهی به سوال های آنان پاسخ می دهند اجرای این روش از هر روش دیگر دشوارتر است ؛ چون معلم بایدکاملا به روش مسلط باشد وزبان آموزان نیز با آمادگی قبلی وارد کلاس شوند .اداره کردن کلاس گفت وشنود به نحوی که همه ی زبان آموزان در گفت وگو شرکت کنند ودر باره ی اطلاعاتی که رد وبدل می شود ،علاقه نشان دهند،کاری مشکل است .در این زمینه روش مشاوره ای می تواند به موفقیت برنامه یآموزش زبان فارسی کمک زیادی کند.
4-الگوی بدیعه پردازی یا نوآفرینی
یکی از الگوهای تدریس که باعث پرورش ظرفیت مشکل گشایی دانش آموزان وهدایت آنها به بیان خلاق وگسترش انگاره های جدید عقلی از طریق توجه به بعد عاطفی وغیر معقول می شود. الگوی بدیعه پردازی است در این الگو ،به وسیله ی فعالیت استعاری به جریان آگاهانه تبدیل می شود . ازاین الگو اکثرا برای تدریس انشاء استفاده می شود .زیرا بیشتر از هر درس دیگری نیاز به پرورش تصورات ذهنی برای خلق چیزی جدیددارد . هدف اساسی نوآفرینی یا بدیعه پردازی شکستن سد قواعد مرسوم و ایجاد راه های جدید برای حل مسائل می باشد. این روش به منظور کمک به افراد برای شکستن زمینه های ذهنی قبلی و پیداکردن راهی مناسب برای اندیشیدن به طرز جدید به موضوع می باشد. شش گام درتدریس این الگو عبارت است از :گام اول توصیف وضعیت جدید ،گام دوم "قیاس مستقیم ،گام سوم قیاس شخصی، گام چهارم تعارض فشرده ،گام پنجم قیاس مستقیم وگام ششم بررسی مجدد وظیفه اولیه
5 - الگوی تفکر استقرائی
بر این اساس این الگو معلم به دانش آموزان مجموعه ای از اطلاعات در قلمرو خاصی مثل فرهنگ کشورها ارائه می دهد .وظیفه اصلی معلم درک آمادگی دانش آموزان برای کسب تجربه، فعالیتهای شناختی جدید ومورد استفاده قرار دادن تجارب در موقعیت جدید است دانش آموزان اطلاعات را در مغز خود سازمان دهی می کنند نکات ومطالب مستتر در آنرا به یکدیگر ارتباط می دهند وسپس آموخته های خود را در موقعیت جدیدبه کار گرفته وتعمیم می دهند
وبدین وسیله به پیش گویی، فرضیه سازی وتوضیح پدیده های نا آشنا یی می پردازد . الگوی تفکر استقرائی موجب می شود که دانش آموزان اطلاعات را گرد آورند به دقت بررسی کنند به شکل مفاهیم در آورند ودست ورزی با آن مفاهیم را یاد بگیرند . دانش آموزان با استفاده منظم از این شیوه توانایی کارآمدتری را در تکوین مفاهیم می یابند وبر چشم اندازهای خود در نگرش به اطلاعات می افزایند . الگوی تفکر استقرائی برای تدریس تکوین مفهوم وهمزمان آموزش مفاهیم به دانش آموزان تدوین شده وتوجه به منطق، زبان ومعانی کلمات، وماهیت دانش را پرورش می دهد.سه شیوه ی تدریس در این الگووجود دارد .نخستین آن تکوین مفهوم دومی تفسیرمطالب وسومی کاربرد اصول است . هر شیوه دارای سه گام می باشد .مرحله اول: ا- فهرست گیری 2- گروه بندی 3- عنوان دهی مرحله دوم :1- تعیین جنبه های شاخص 2-کشف روابط 3- استنباط مرحله سوم: 1-پیشگویی نتایج 2- توضیح پیشگوییها 3-تصدیق پیشگویی
6- روش یورش مغزی در تدریس انشاء
تفکر ، عالی ترین مراتب عبادت است .امام محمد باقر) ع( .در رویکردهای نوین آموزش ، قصد این است که آموزش و پرورش دانش آموزان را برای نزدیکی در فضای اجتماعی آینده ، آماده سازد . هدف تعلیم وتربیت نوین ، بروفق آرای پیشگامان آموزش وپرورش پیشرو ، ارتقای سطح توانایی همه یادگیرندگان برای حل مسأله است.
یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات هم فکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا و ویژگیهایی منحصر به فرد است. آموزش دادن دانش آموزان با روش بارش مغزی حل مساله را به نحو خلاقانه ای در آنان بالا می برد . «روش بارش مغزی می تواند به عنوان وسیله ای برای یادآوری مفاهیم و اصول مورد نیاز برای حل مسئله به یادگیرندگان کمک می کند.
چهار قاعده اساسی بارش مغزی
1. انتقال ممنوع: این مهمترین قاعده است و لازم است تمام اعضا به آن توجه کرده و بررسی و ارزیابی پیشنهاد را به آخر جلسه موکول کنند.
2. اظهار نظر آزاد و بی واسطه: این قاعده برای جرأت بخشیدن به شرکت کنندگان برای ارایه پیشنهاداتی است که به ذهن آنها خطور می کند، به عبارت دیگر در یک جلسه بارش مغزی تمام اعضا باید جسارت و شهامت اظهار نظر را پیدا کرده باشند و بدون آنکه ترسی از ارزیابی و بعضاً انتقاد مستقیم داشته باشند ؛ بتوانند پیشنهاد و نظر خود را بیان کنند. هر چه پیشنهادات جسورانه تر باشد نشان دهنده ی اجرای موفق تر جلسه است.
3. تأکید بر کمیت : هر چه تعداد نظرات بیشتر باشد، احتمال وجود پیشنهادات مفید و کارسازتر در بین آنها بیشتر می شود. موفقیت اجرای روش بارش مغزی با تعداد پیشنهادات مطرح شده در جلسه رابطه مستقیم دارد. در این روش این گونه عنوان می شود که هر چه تعداد پیشنهاد بیشتر باشد احتمال وجود طرح پیشنهاد کیفی بیشتر است.
4. تلفیق و بهبود پیشنهادات : اعضا می توانند علاوه بر ارایه پیشنهاد، نسبت به بهبود پیشنهاد خود اقدام کنند. روش بارش مغزی این امکان را به اعضا می دهد که پس از شنیدن پیشنهادات دیگران پیشنهاد اولیه بهبود داده شود. آنها همچنین می توانند پیشنهاد خود را با چند پیشنهاد دیگر تلفیق کرده و پیشنهاد بهتر و کاملتری را به دست آورند.
نتیجه
بر صاحبنظران پوشیده نیست که پویایی روشهای گوناگون آموزشی و اتکای آن بر پایههای استوار علمی و حساب شده، در جریان رشد یادگیری و ارتقای سطح فراگیری دانشآموختگان، تأثیر عمده دارد و این مسئله نیازمند تلاش متخصصان و کارشناسان این حوزه در تدوین و طراحی و به کارگیری شیوههای نوین است.
امروزه هر فرد بشر ناچار از استفاده یافته های جدید است . از آنجا که در مدارس ما نیز دانش آموزان برای آینده تربیت می شوند و هر ساله مطالب و محتواهای کتابها نیز تغییر می یابد این ضرورت یعنی استفاده از شیوه های نو،جدید و کارا بسیار احساس می شود . یکی از مشکلات مهم و اساسی در نظام آموزش و پرورش خصوصاٌ در کشور ما، به کار نگرفتن روش های تدریس نوین در آموزش است.آ شنایی با روش های مختلف تدریس می تواند زمینه ای جهت بر خورد متقابل و منطقی با دانش آموزان از یک مجرای ارتباطی صحیح مهیا کند بطوری که همواره تفکر منطقی داشته باشد . آنچه دراین مقاله آمده ، نگاهی کوتاه و گذرا به روش های نوین تدریس در ادبیات فارسی از جمله یادگیری از طریق همیاری ، شیوه ی نمایشنامه ای، شیوه ی بحث گروهی، الگوی بدیعه پردازی یا نوآفرینی، روش یورش مغزی، الگوی تفکر استقرائی می باشد .امید آنکه مورد توجه واستفاده معلمین گرامی واقع شود .
پیشنهادات
1- معلم باید روش های تدریس خود را به شیوه ای طراحی کند که در آن موقعیت های فراوانی برای ارتباط دروس با زندگی پیش بینی شود.
2- استفاده از وسایل کمک آموزشی از قبیل فیلم و سیدی و اسلاید و نوار کاست و000 بسیار مؤثر است.
3- بالا بردن سطح علمی معلما ن و استادان از آخرین و تازهترین اطلاعات در حوزه زبان و ادبیات و فرهنگ ایران،
4- معلمان جهت ارتقای سطح دانش آموزان و بهتر یاد دادن این زبان از روش های جدید تدریس استفاده کنند .
5- اجرای جشنوارهی الگوهای فعال تدریس با شرکت فعال وحضور گستردهی معلمان
6- معرفی منابع و کتابهای روش های تدریس نوین به معلمان وبرگزاری مسابقات کتابخوانی
قانون ذهن متفکر گروهی و نحوه عملکرد آن
▪ ذهن متفکر گروهی چیست؟
▪ ذهن متفکر گروهی گنجینهای بیشکل و بیکرانی است از ارتعاشات ذهنی.
دانشمندان ثابت کردهاند که حتی کوچکترین ذرات چیزی نیستند جز مجموعهای از ارتعاشات. به این ترتیب:
ـ ارتعاشات بین ۱۵ تا ۱۵۰۰۰ در ثانیه برای گوش انسان بصورت صدا قابل درک است اما ارتعاشات بالاتر از این حد قابل شنیدن نیست.
ـ از ارتعاشات حدود ۱۵۰۰۰۰۰ در ثانیه صورتی از انرژی بنام حرارت آغاز میشود و ما میتوانیم آن را با یکی از حواسمان درک کنیم.
ـ نور هم ارتعاش دیگری است که بالاترین آن نور بنفش است که حدود ۳۰۰۰۰۰۰ در ثانیه است
ـ بالاتر از این ارتعاشات، ارتعاشات فکری است که غیر قابل رؤیت است و غیر قابل شنیدن هستند و از ذهنی به ذهن دیگر میرسند.
3-طوفان ذهنی و ضمیر ناخودآگاه
▪ طوفان ذهنی چیست؟
تکنیکی است برای ایجاد و ابراز نظرها و ایدههای متعدد و گوناگون گروهی از افراد مختلف در مورد یک موضوع خاص در حداقل زمان (خلق حداکثر ایدهها در حداقل زمان)
▪ قواعد انجام طوفان ذهنی:
ـ آزادی ذهن و بیان
ـ تمسخر افراد و ایدهها ممنوع
ـ انتقاد ممنوع
ـ پرهیز از خود سانسوری
ـ ایجاد حداکثر تعداد نظرهای ممکن
ـ اختصار در بیان نظرات و پرهیز از هر گونه شرح و بسط
▪ نحوه انجام طوفان ذهنی
۱) ثبت موضوع مورد نظر بر روی تخته و توضیح در مورد آن برای افراد توسط تسهیل کننده (بهتر است این موضوع چند روز زودتر به اطلاع افراد برسد)
۲) یادآوری قواعد و اصول اجرای کار برای شرکتکنندگان توسط تسهیلکننده
۳) ارائه ایدهها و نظرات بصورت گردشی: در هر نوبت فقط یک ایده باید بیان گردد و در صورت عدم وجود ایدهای با گفتن واژه "بعدی" نوبت به دیگری واگذار میشود.
۴) ثبت کلیه ایدهها توسط دبیر
۵) اتمام مرحله ثبت عقاید در صورت گفتن کلمه " بعدی" توسط تمام افراد
۶) دسته بندی و جمعبندی نتایج
طوفان مغزی (بارش افکار) یک فرایند تولید نظرات جدید در شرایط آزاد است. طوفان مغزی یک تکنیک در کنفرانس و جلسه است که افراد فرصت پیدا میکنند ایدهها و نظرات خودشان را به راحتی مطرح نمایند. طوفان مغزی اصطلاحی است که هنگامی که برای هدف خاص دور هم جمع میشوند استفاده میشود. این واژه به زبانی ساده به معنای تشویق ابتکار است. قدر مسلم، جهت به حرکت درآوردن قوه خلاقیت، بکارگیری چند فکر به مراتب مؤثرتر از یک فکر است. لذا افراد یک گروه در یک نشست به بحث و تفحص پرداخته و افکار خویش را بازگو کرده و پیرامون آن به گفتگو مینشینند. این امر تا زمانی که تمامی افکار بیان شود، ادامه داشته و قبول یا رد پیشنهادها بعد از ارائه دلیلهای کافی با رأیگیری نهایی انجام میپذیرد. عموماً بعد از هر نشست " طوفان مغزی" یک دوره تفکر آغاز میشود و افراد در پی یافتن جواب شش سوال " چه چیز، چرا، کجا، چگونه، چه زمان، و چه کسی" برمیآیند. طوفان اندیشهها یا به بیان دیگر طوفان فکری، یکی از روشهای مؤثر در حل مسأله در گروه است.
این روش افراد را قادر میسازد که موانع ذهنی را برطرف و در فاصله زمانی کوتاه نظرات بیشماری ارائه کنند. نرمافزار تخصصی Brainstorming Toolbox استفاده از تکنیک طوفان مغزی را تسهیل مینماید.
زمانی طوفان مغزی (بارش افکار) مورد استفاده قرار میگیرد که:
- قصد تعیین علل یا راهحلهای احتمالی مسئلهای را داشته باشیم.
- تصمیم داشته باشیم گامهای اجرایی یک طرح را تعیین کنیم.
- تصمیم به انتخاب مسئلهای گرفتهایم که باید در مورد آن، اقدامی عملی صورت پذیرد. (در شرایطی که باید طی یک مدت کوتاه بیشتر نظرات جمع آوری گردد، از این روش میتوان استفاده نمود.)
▪ چگونه جلسه طوفان مغزی را طراحی، برنامهریزی و اداره کنیم؟
برای طراحی، برنامهریزی و اداره موفق جلسه طوفان اندیشهها رعایت موارد زیر ضروری میباشد:
- جلسه طوفان مغزی با انتخاب یک موضوع مشخص شروع میگردد.
- برای اطمینان از شرکت تمام افراد، رهبر گروه از همه اعضا به نوبت نظرخواهی میکند.
- به کسی اجازه خردهگیری و سرزنش دیگران داده نمیشود.
- چنانچه نظرات افراد به پایان رسید، سوالاتی مانند چه چیز، چرا، کجا، چگونه، چه زمان، و چه کسی برای به جریان افتادن دوباره گفتگو مطرح میگردد.
- نظرات باید به دقت روی یک نمودار جریان یا تخته نوشته یا یادداشت شود تا همه به آن توجه داشته باشند.
- اعضا باید نظرات مختلف را جدا کرده چند نظر کلیدی را انتخاب کنند و به تفصیل مورد گفتگو قرار دهند و آنها را به ترتیب اهمیت، یادداشت شده برای استفاده در جلسات آینده نگهداری شود.
- سپس اعضا یک یا دو نفره را برای بررسی عمیق انتخاب میکنند.
- طوفان مغزی ممکن است مقدم یا به دنبال و یا همزمان با استفاده از سایر ابزارها و تکنیکهای بهبود مورد استفاده قرار گیرد.
- در مراحل اولیه طوفان مغزی رهبر باید مسائل زیر را پیشبینی کند:
- عضوی که نظرات را روی تخته مینویسد به قدری آهسته این کار را انجام دهد که برخی از اظهارنظرهای مهم را از قلم نیندازد.
- برخی از اعضا نمیتوانند در مقابل جمع صحبت کنند (در گروههایی بیش از ۷ نفر)
- اعضا میخواهند در همان لحظهای که نظرات اظهار میشود در مورد آن گفتگو کنند، به جای این که بگذارند در موقع مناسب این کار صورت گیرد.
- معطوف شدن نظرات روی اشخاص به جای فرایندها
- انتقاد کردن در حین بیان نظرات
- اعضا در مورد چند نظر با هم گفتگو میکنند به جای این که در مورد نظرات به طور مجزا صحبت کنند.
- پیشنهادهای ارائه شده به جای آن که در زمینه موضوع اصلی باشد، به موارد جزئی مربوط میگردد.
- قبل از این که مسئله به طور کامل درک شود، اعضا ناگهان به نتایجی میرسند و گمان میکنند به راهحلهایی دست یافتهاند.
- عضوی ممکن است تمایل داشته باشد که بر اعضای دیگر مسلط گردد.
- رهبر قادر به حفظ نظم نیست به طوری که اعضا نمیتوانند به نوبت صحبت کنند.
- رهبر باید برای غلبه بر این مشکلات آموزش ببیند.
▪ چگونه نظرات را در معرض تکوین قرار دهیم؟
جلسه طوفان مغزی یک نشست کوتاه مدت است هدف آن صرفاً جمعآوری نظرات متعدد میباشد. پس از اتمام جلسه با توجه به ضرورت و سرعت برخورد با مسئله، نظرات ثبت شده به مدت معینی (چند ساعت تا چند روز) در معرض دید مجدد افراد گروه قرار داده میشوند. این عمل با نصب نظرات مذکور در محل کار یا محل قرارداد آنها انجام پذیر است. افراد گروه میتوانند نظرات دیگری را که در فکر آنها پدید میآید، در فاصله زمانی تعیین شده، در زیر نظرات ثبت شده بنویسند.
▪ بررسی نظرات ارائه شده در جلسه طوفان مغزی چگونه انجام میشود؟
بررسی و تحلیل نظرات مذکور در جلسه دیگری صورت خواهد گرفت به این منظور رهبر گروه افراد را به جلسه دیگری دعوت و در آنجا نظرات نقد و بررسی میشوند و کاراترین آنها برای رفع مشکل انتخاب خواهد شد. فاصله بین دو جلسه بستگی به اهمیت موضوع و سرعت برخورد با آن دارد و میتواند از چند ساعت تا چند روز متفاوت باشد.
4-جمعبندی
طوفان مغزی یک فرآیتد تولید نظرات، پیشنهادها و ایدههای جدید در شرایط آزاد است. افراد بدون هیچ مانعی مجاز هستند ایدهها و راهحلهای خود را آزادانه مطرح نمایند. تمام نظرات و پیشنهادها مورد توجه قرار میگیرد و هیچ کس مجاز به انتقاد نمودن نمیباشد. در پایان جلسه بررسی نظرات و جمعبندی صورت میگیرد و بهترین پیشنهادها و راهحل انتخاب میشود.
▪ تکنیک طوفان فکری معکوس
این تکنیک بسیار شبیه تکنیک طوفان فکری است، با این تفاوت مهم که در این روش، انتقاد و ارزیابی نه تنها بد نیست، بلکه اساس این تکنیک است. در واقع پایهی این تکنیک پرسیدن سؤالهای مختلف است. مهم این است که در ذهن افراد این سؤال شکل بگیرد که ایده ی مطرح شده ـ در کجاها جواب نمیدهد؟
ـ چه مسائلی موفقیتش را تهدید میکند؟
ـ و این که واقعاً چه قدر کارایی دارد؟
در حقیقت این تکنیک بر پایهی منفیبینی گذاشته شده است. تکنیک طوفان فکری معکوس روش خوبی است، به شرطی که قبل از روشهای دیگر به کار گرفته شود.
علت این که استفاده از این روش را قبل از روشهای دیگر توصیه میکنیم، این است که میتواند به خوبی سبب تفکر خلاق شود. فرایند استفاده از این تکنیک به این شکل است که تمامی اشکالات مربوط به پدیدهی مورد نظر گفته و جمع میشوند و در مورد آنها بحث و گفتگو میشود و بالاخره راه حل مؤثر پیدا میشود.
مقدمه :
تفکر، عالی ترین مراتب عبادت است. " امام محمدباقر (ع ) "
روش بارش مغزی هم از سوی متخصصان آموزش و پرورش و هم از سوی متخصصان آموزش خلاقیت به عنوان روش تدریس حل خلاق مسائل معرفی شده است و یافته های پژوهشی زیادی اثرگذاری آن را بر روی پرورش مهارت های حل مساله دانش آموزان به اثبات رسانده اند.
آموزش دادن دانش آموزان با روش بارش مغزی حل مساله را به نحو خلاقانه ای در آنان بالا می برد. " روش بارش مغزی می تواند به عنوان وسیله ای برای یادآوری مفاهیم و اصول مورد نیاز برای حل مساله به یاد گیرندگان کمک می کند. " ( علی اکبر، سی،، ص 551-552 ) بارش مغزی در تدریس و یادگیری کارکردهای مفیدی نشان می دهد و به تسهیل برقراری ارتباط بین راه حل ها و ایده ها می انجامد. در گروههای بارش مغزی، مشارکت اعتلا می یابد، انتقاد و ایرادگیری کاهش می یابد، حمایت اجتماعی افزوده می شود و توانایی دانش آموزان برای " انتقال " اطلاعات برای حل مساله تعیین شده، افزایش و بهبود می یابد. یعنی دانش آموز به راحتی می تواند اطلاعات ذخیره شده در حافظه بلند مدت خود را بازیابی کرده و برای حل مساله به کار گیرد. روش تدریس بارش مغزی در عمل به تفکر واگرا و حل مساله خلاق یاری می رساند. این روش اعتماد به نفس فراگیران را افزایش داده و باعث می شود تا فراگیران به یک خودباوری مثبتی نایل شوند. خودباوری احتمالا" اثرگذارترین حالت بر تمام رفتارهای انسانی است. با اطمینان می توان گفت بدون خودباوری و بدون داشتن اعتماد به نفس و شناخت کافی از خود و بدون باور کردن توانایی هایمان برای انجام عملی خاص نمی توانیم آن عمل را چه عملکرد عاطفی باشد و چه شناختی، با موفقیت به انجام برسانیم. ( " اچ داگلاس براون " اصول یادگیری و آموزش زبان / ص 149 ) همچنین کلاس درس از حالت تکراری بودن خارج می شود و تنوع و رفع خستگی و ایجاد شادی و نشاط را به دنبال دارد. ضمنا" برای ایجاد این گونه فضا در محیط کلاس نیاز به کمی صبر و حوصله و تحمل سروصداست که البته می توان فضا را هم عوض کرد، نمازخانه و یا کتابخانه مدارس برای این کار می تواند فضای خوبی باشد.
روش های یادگیری از طریق همیاری :
وقتی دانش آموزان بصورت همیار یک عمل واقعی را درمی یابند. آنان از طریق همیاری، کاربرد و بهره جویی از مهارت های اجتماعی، مهارتهای تفکر و سطح عالی و مهارتهای برقراری ارتباط را می آموزند.
یادگیری از طریق همیاری چیست ؟
اساسا"، یادگیری از طریق همیاری یک چارچوب آموزشی است که در آن گروههای دانش آموزان ناهمگن از سوی معلم شکل داده می شوند و به فعالیت می پردازند. گروه ناهمگن، گروهی است که در آن دانش آموزان با توانایی های متفاوت حضور دارند. کار گروهی بخش اصلی تحقق اهداف یادگیری در کلاس های درسی است.
یاد گیری از طریق همیاری مسئولیت پذیری شخصی را در میان تعاملات گروهی پرورش می دهد. به نظر آلیسون کینگ در یادگیری از طریق همیاری، نقش معلم از " دانای صحنه کلاس به راهنمای عمل " تغییر می یابد.
در یادگیری از طریق همیاری برخی موارد مورد تاکید است. مسئولیت فردی، تعامل چهره به چهره مثبت، مهارت های اجتماعی و پردازش گروهی در یادگیری از طریق همیاری دارای اهمیت است.
بارش مغزی brain stroming
تکنیکی مبتنی بر مذاکره تحت عنوان ( brain stroming ) به معنای بارش مغزی وجود دارد؛ به این صورت که همه افراد دور هم می نشینند و در مورد یک موضوع، به بحث و مناظره می پردازند و هر فرد، موردی و یا راه حلی به ذهنش رسید به جمع مطرح می کند. همه می توانند صحبت کنند. معلم که نقش هدایتگر جمع را به عهده دارد، همه مطالب و صحبتها را یادداشت می کند. به این ترتیب با یک مشارکت گروهی و تلنبار کردن افکار روی هم در یک جمع می توان راه حلهایی برای مشکلات پیدا کرد. علاوه بر آن چون همه باید در بحث شرکت کنند، خود موجب افزایش خلاقیت می شود.
لذا یک معلم در این گونه جمع ها، در این تکنیک بسیار حساس است. چرا که دانش آموزان می خواهند بدانند معلم بسیار با درایت عمل می کند.
موضوعات قابل طرح در این تکنیک می تواند هر موضوعی که به نظر شاگردان جالب به نظر می رسد، حتی در مورد معضلات اجتماعی مانند دفع درست زباله، صرفه جویی در آب و بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی، اتفاقا" بسیاری از اوقات، دانش آموزان راهکارهایی را ارائه می دهند که ممکن است به فکر دیگر افراد جامعه نرسد؛ چرا که افکار ما اغلب قالب ریزی شده و یک سمت و سوی مشخصی پیدا کرده است. ولی ذهن آنها هنوز شفاف است و می تواند راههای جدیدی را نشان دهد. (گفتگو با استاد یوسف کریمی استاد دانشگاه )
بارش مغزی یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات همفکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا و ویژگیهای منحصر به فرد است. در واقع بسیاری از تکنیکهای دیگر منشعب از این روش است.
این روش توسط الکس اسبورن در سال 1988 معرفی شد. در آن زمان بنیاد فرهنگی اسبورن این روش را در چندین شرکت تحقیقاتی، بازرگانی، علمی و فنی برای حل مشکلات و مسائل مدیریت به کار گرفت. موفقیت این روش در کمک به حل مسائل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهی به عنوان روشی کارآمد شناخته شد. فرهنگ لغت " وبستر" تعریف بارش مغزی را چنین بیان می دارد: تکنیک برگزاری یک کنفرانس که در آن سعی گروه بر این است تا راه حل مشخصی را بیابد. در این روش همه نظرات در جمع بندی مورد استفاده قرار می گیرند. روش بارش مغزی امروزه یکی از متداول ترین روشهای تصمیم گیری گروهی بوده و موجب گسترش و تحول بسیاری از روشهای مرتبط و مشابه شده است. دانشمندان زیادی از جمله اسبورن، کال و همکاران، بوچارد، گچار و همکاران، دلبگ و همکاران، لوئس و نگاندی و سیج در کتابهای خود به این روش پرداخته اند و برای ارتقاء آن کوشیده اند.
قواعد بارش مغزی :
اسبورن عنوان می دارد پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه، 2 برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است. در صورتی که قواعد و مقررات مشخصی برای جلسات بارش مغزی در نظر گرفته و رعایت شود، این روش بسیار کارآمدتر خواهد شد. بارش مغزی بر دو اصل و چهار قاعده اساسی استوار است.
اصل اول مبتنی بر تنوع نظرات است. تنوع نظرات، آن بخش از مغز را که به خلاقیت مربوط است، فعالتر می کند تا بر تفکر قضاوتی ( THINKING JUDJMENTAL ) خود قایق آید. تفکر قضاوتی در واقع به معنی ارزیابیها و نظرات تکمیلی نسبت به مطلب مطرح شده است. به این منظور بعد از آنکه تمامی پیشنهادها جمع آوری شد، بررسی و ارزیابی پیشنهادها صورت می گیرد.
اصل دوم کمیت، فزاینده کیفیت است. یعنی هر چه تعداد پیشنهادها بیشتر شود، احتمال رسیدن به یک راه حل بهتر افزایش می یابد.
چهار قاعده اساسی بارش مغزی :
انتقاد ممنوع: این مهمترین قاعده است و با توجه به این که در جریان بارش فکری افراد اندیشه های غلط یا صحیح خود را ارائه می دهند، هر گونه انتقاد یا اعتراض، روند فعالیت را کند می کند و فکر آنان را به جای تفکر در مورد موضوع مورد نظر، به سوی انتقاد و حتی واکنش در مقابل انتقاد سوق می دهد و چه بسا به مشاجره منتهی شود. ( منوچهر فضلی / راهنمای عملی روش مشارکتی/ صفحه 76 ) .
اظهار نظر آزاد و بی واسطه: این قاعده برای جرأت بخشیدن به شرکت کنندگان برای ارائه پیشنهادهایی است که به ذهن آنها خطور می کند، بعبارت دیگر در یک جلسه بارش مغزی، تمام اعضا باید جسارت و شهامت اظهار نظر را پیدا کرده باشند، بتوانند پیشنهاد و نظر خود را بیان کنند. هر چه پیشنهادها جسورانه تر باشد نشان دهنده اجرای موفق تر جلسه است، لذا قضاوت و ارزشیابی در مورد اندیشه و فکر اعضا ممنوع است، زیرا که هم مقدار زیادی از وقت جلسه تلف شده و فکر اشخاص را منحرف میکند. در نتیجه، فرصت تفکر و بارش فکری کاهش می یابد.
تاکید بر کمیت : هر چه تعداد نظرات بیشتر باشد، احتمال وجود پیشنهادهای مفید و کارسازتر در بین آنها بیشتر می شود. موفقیت اجرای روش بارش مغزی با تعداد پیشنهادهای مطرح شده در جلسه رابطه مستقیم دارد. در این روش این گونه عنوان میشود که هر چه تعداد پیشنهاد بیشتر باشد، احتمال وجود طرح پیشنهاد کیفی بیشتر است.
تلفیق و بهبود پیشنهادها : اعضا می توانند علاوه بر ارائه پیشنهاد، نسبت به بهبود پیشنهاد خود اقدام کنند. روش بارش مغزی این امکان را به اعضاء می دهد که پس از شنیدن پیشنهادهای دیگران پیشنهاد اولیه بهبود داده شود. آنها همچنین می توانند پیشنهاد خود را با چند پیشنهاد دیگر تلفیق کرده و پیشنهاد بهتر و کاملتری را به دست آورند.
نگارنده تا حدودی از این روش در تدریس ادبیات فارسی بهره جسته ام، به این صورت که قبل از تدریس درس مورد نظر که به صورت نظم است این آمادگی را در دانش آموزان ایجاد کردم که شعر را بیت می خواندند و از دانش آموزان خواسته می شد که آنچه از این بیت می فهمند بیان کنند، از قبل ارائه هر گونه اظهار نظری را آزاد می گذاشتم تا به راحتی دانش آموزان به اظهار نظر بپردازند. در آخر تدریس اظهار نظرها جمع بندی شده و بهترین نظرات به صورت اصلاح شده عنوان می شد، سپس از دانش آموزان می خواستم مفاهیم این درس را در دفترچه با خط خوش به عنوان یک فعالیت بنویسند. هرچند این کار ابتدا برای آنها کمی مشکل به نظر می رسید، ولی با اندکی صبر و حوصله و تکرار و تمرین به راحتی از عهده این کار برمی آمدند.
نتایج تحقیقات پارس و میدو در خصوص روش بارش مغزی را به صورت زیر می توان خلاصه کرد:
آموزش از طریق بارش مغزی، توانایی حل مساله را در افراد افزایش می دهد.
روش بارش مغزی بیشتر از روش های مرسوم آموزشی ، به ایجاد عقاید و اندیشه های آفریننده منجر می شود.
کوشش برای جهت دادن هر چه بیشتر به پاسخ سئوالات طرح شده، به افزایش پاسخ های آفریننده می انجامد.
دانش آموزانی که دوره های مربوط به حل مسائل به روش بارش مغزی را می گذرانند، در آزمون های آفرینندگی گیلوفورد نمره های بیشتری می گیرند، ( با نگاهی به کتاب بررسی استعداد همگانی/ ترجمه حسن قاسم زاده، تهران، بی تا 1371 نقل شده از کتاب راهنمای عملی روش های مشارکت فعال/ منوچهر فضلی خانی ) صفحه 77 مراحل روش بارش مغزی
مراحل روش بارش مغزی :
الف) خلاقیت و تولید اندیشه
فعالیت افراد گروه در جلسه بارش فکری، با هدایت و راهنمایی مقدماتی مسئول جلسه شروع می شود. با این نوع سازماندهی، افراد اندیشه ها و نظریات خود را بیان می دارند و منشی تمام آنها را ثبت می کند.
رعایت قوانین برای اجرای این قسمت ضروری است. در حقیقت، فعال ترین بخش این روش، اجرا و کنترل همین جلسه خلاقیت است که شخص، اندیشه ای تولید می کند و تولیدات خود را در ضمن یک تفکر خلاق بیان می دارد.
راهبردهای مرحله اول :
بیان وتفهیم موضوع جلسه به وسیله رئیس جلسه.
اعلام وظایف اعضا، منشی و مشاهده کنندگان به وسیله رئیس جلسه .
بیان قوانین جلسه به وسیله رئیس جلسه .
شروع جلسه بارش مغزی و ارائه نظرات به صورت چرخشی و نوبتی.
ثبت نظریات و آرای بیان شده در حین اجرای جلسه به وسیله منشی.
ب ) قضاوت و ارزشیابی :
پس از این که مرحله تولید اندیشه ها در مدت معینی صورت گرفت، طبیعی است که تعداد زیادی نظریه و طرح به دست می آید. در مرحله دوم، این مجموعه پالایش می شود و نظریات مشابه و نامناسب حذف خواهد شد، سپس مشاهده گران و اعضای اصلی جلسه بارش مغزی، این نظریات را مورد بررسی و ارزشیابی قرار می دهند و در نهایت، تعدادی نظریه یا طرح بصورت پیشنهاد و دست آورد اصلی جلسه اعلام می شود، (منوچهر فضلی خانی/ راهنمای عملی روش های مشارکتی و فعال در فرآیند تدریس ).
مزایا و معایب :
با وجودی که روش بارش مغزی بسیار متداول است، لیکن تاکنون بطور خاص، در جهت روشن کردن بهترین شرایط اجرای این روش، تحقیقات کافی صورت نگرفته است. مزایای این روش عبارتند از :
با توجه به اصل هم افزایی باعث می شود خلاقیت گروهی موثر از خلاقیت فردی عمل کند.
با این روش، در مدت زمان نسبتا" کوتاهی، شمار زیادی پیشنهاد حاصل می شود.
معایب و نقایص این روش عبارتند از :
ممکن است ایجاد شرایط برای اظهار نظر آزاد و بی واسطه دشوار باشد.
گروه معمولا" تحت فشار اکثریت قرار گرفته و موجب می شود فرد با نظر اکثریت موافقت کند، حتی اگر قویا" احساس کند که نظر اکثریت اشتباه است.
اکثر اوقات تمایل گروه بر حصول یک توافق است، تا دستیابی به پیشنهادهای متنوعی که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته باشند. در واقع این حرکت در حال حاضر به خاطر ساختار جلسات، بصورت عادت درآمده است.
هنگام بارش مغزی، اغلب افراد مواردی بدیهی یا ایده آل را پیشنهاد می کنند و این از تلاش آنها برای بحث بیشتر و در نتیجه ارائه پیشنهاد خلاق می کاهد.
ماهیت تنوع گرای بار مغزی، خود به خود مسبب افزایش پیشنهادها می شود، ولی اصلاح و پالایش ساختاری پیشنهادها را در بر ندارند.
اگر گروه از یک رئیس جلسه خوب و با تجربه برخوردار نباشد، ممکن است برخی از افراد جلسه را، بطور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند. لذا رئیس جلسه باید وقت را با توجه به تعداد شرکت کنندگان تنظیم کرده و از ابراز توضیحات اضافی توسط شرکت کنندگان بکاهد و فرصت را به نفر بعدی بدهد.
اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم شناخت قبلی افراد از مساله است.
در این روش، بهبود مرحله به مرحله " تدریجی " پیشنهادها کمتر مشاهده می شود.
گاهی اوقات این روش، به مسائل نسبتا" ساده و پیش پا افتاده محدود شده و باعث می شود که روش ارائه شده برای حل مسائل کلی، پیچیده شده و کارآیی کافی را نداشته باشد. اینجا هم باید مدیر جلسه بطور صریح و واضح تذکر لازم را گوشزد کند و از بحث های انحرافی افراد را بر حذر دارد.
برای بعضی افراد، پیروی از قواعد این روش، یا ارائه پیشنهاد های متنوع مشکل است.
بارش مغزی گمنام (brain anonymous ) از بارش مغزی روش های گوناگونی مشتق شده است. مثلا" یک روش می گوید بهتر است شرکت کنندگان پیش از ورود به جلسه پیشنهادهای خود را کتبا" در اختیار رئیس جلسه قرار دهند، و رئیس جلسه هم پیشنهادها را در اختیار رئیس جلسه قرار دهند، و رئیس جلسه هم پیشنهادها را بدون اعلام منبع برای همه شرکت کنندگان قرائت کند. این روش که برای از بین بردن معایب بندهای 2 و 3 مورد استفاده قرار می گیرد، بارش مغزی گمنام دارد. شیوه های دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال از شرکت کنندگان خواسته می شود، تا نظرات خود را در مدتی کوتاه به رشته تحریر درآورند. این روش افکارنویسی ( Brainwriting) خوانده می شود.
تلفیقی از افکارنویسی و بارش مغزی نیز وجود دارد که به روش Trigger مشهور است. این روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتور ابداع کرد.
در این روش شرکت کنندگان هر کدام شخصا" فهرستی از کلمات مرتبط به مساله را تهیه می کنند. مزیت این روش بر روش بارش مغزی در این است که قابلیت بسط و گسترش پیشنهادها را دارد. ویلیام گوردن به منظور غلبه بر برخی مشکلات بارش مغزی شیوه جدیدی را ابداع کرد. رویه آن این گونه است که رئیس جلسه از گروه می خواهد مساله را ریشه ای مورد بررسی قرار دهند و رفته رفته با مطرح شدن نظرات متفاوت، افراد اطلاعات بیشتری پیدا کرده و پیشنهادهای جدیدی مطرح می کنند.
مزیت عمده این روش امکان بررسی سایر پیشنهادها و عدم تمرکز بر یک پیشنهاد است.
در نتیجه این روش مانع تصمیم گیری ناپخته در فرآیند حل مساله می شود گونه دیگر بارش مغزی شیوه Succesive integeration Sil=Elements of Problem. است. این روش به وسیله هلموت اشلیکسوپ از موسسه باتل ابداع شد. معایب بندهای شماره 5،3،2 با این روش بر طرف خواهد شد. در این روش عناصر جلسات آزاد و روابط اجباری بطور فزاینده ترکیب می شوند تا این که گروه به راه حل نهایی مورد توافق دست یابد. توفان فکری عبارت است از بیان تفکرهای متنوع، در حالی که روش SIL کتبی بوده و تفکر چه متنوع، چه مشابه اصل است.
ضرورت تحول در آموزش و پرورش.doc
نقش فن آوری اطلاعات در آموزش موضوعات درسی.doc
نقش فناوری اطلاعات در آموزش.doc
آموزش کارکنان آموزش پرورش در زمينه فن آوري.pdf
آموزش Online ره آورد نوین فناوری برای بهبود کیفیت.doc
یادگیری ترکیبی.doc
سازما نهاي مجازي.pdf
ویژگی های سازمان های مجازی.doc
یادگیری الکترونیک تغییر .doc
مفاهيم آموزش الکترونیکی.docx
روز بیست وهشتم ژوئن ۱۹۱۴ ” آرشیدوک فرانسوا فردیناند” ولیعهد اتریش ومجارستان وفرمانده کل نیروهای مسلح دو کشور ، به همراه همسرش هنگام دیدارازشهر( سارایوو) در یوگسلاوی فعلی به قتل رسید و همین موضوع باعث بروز جنگ بین الملل اول گردید. نام قاتل( کارویلوپرینسیپ) ، دانشجویی نوزده ساله بود. او عمل خود را انتقامی برای اعمال زور و فشار به صربستان قلمداد کرد و چون کمتر از بیست سال داشت محکوم به مرگ نشد، لیکن در ۲۸ آوریل ۱۹۱۸ بر اثر بیماری سل با همسرش در زندان درگذشت.
مقدمه:
مس نام یک عنصر جدول تناوبی با نماد شیمیایی Cu (برگرفته از واژهٔ لاتین cuprum) است عدد اتمی آن ۲۹ و عنصری فلزی با ویژگیهای شکلپذیری و رسانایی گرمایی و الکتریکی بالا است. مس خالص، نرم و چکش خوار است بخشی از آن که در برابر هوای آزاد قرار دارد به رنگ قرمز مایل به نارنجی است.
هزاران سال است که از مس و آلیاژهایش استفاده میشود. در دوران روم باستان، از معدنهای مس در قبرس بهرهبرداری میشد ریشهٔ نام لاتین مس از واژهٔ сyprium به معنی فلز قبرس (metal of Cyprus) گرفته شده است که بعدها کوتاه شده و به شکل cuprum در آمده است. ترکیبهای مس معمولاً به شکل نمکهای مس (II) دیده میشوند، رنگ آبی و یا سبز کانیهایی مانند آزوریت و فیروزه که از گذشته به عنوان گوهر دانسته میشدند ناشی از همین فلز است. از مس در معماری ساختمانی و هنرهای تزئینی هم بهره برده میشود.
ماروین مینسکی از پیشگامان حوزهی هوش مصنوعی، در سال ۱۹۸۵، کتابی با نام "جامعهی ذهن" به رشتهی تحریر درآورد. این کتاب فلسفی که برای مخاطب عام نوشته شده است، در زمان خود، به عنوان کتابی پیش رو در هوش مصنوعی، شناخته میشد. فکر میکنم مطالعهی این کتاب حتی میتواند حکم یک ورزش فکری دلچسب را داشته باشد. مؤسسهی EMC مقالهای برای معرفی کتاب "جامعهی ذهن" منتشر کرده است. در ادامه میتوانید بخش اول ترجمه آن را مطالعه کنید.
یکی از موضوعات بسیار مهم در اسلام موضوع خانواده است. خانواده سنگ بنای اجتماع می باشد و تنها با خانواده های سالم، استوار و صالح، می توان انتظار جامعه ای سالم، استوار و صالح را داشت.
از مجموع موضوعات و معارف اسلامی چنین بر می آید که در میان نهادهای اجتماعی، خانواده در تربیت و تکامل آدمی بزرگترین نقش و وظیفه را بر عهده دارد. اسلام می خواهد زن و مرد در کمال صفا و صمیمیت و حسن نیت در جوار هم زندگی کنند و محیط خانه از هر جهت برای تربیت نسل خوب و شایسته آماده باشد. برای نیل به این هدف والا مقررات و قوانینی برای اعضای خانواده در روابط متقابل بین آنها وضع شده که بر اساس معیارهای قرآنی در سه محور قابل بررسی است:
1- وظایف متقابل زن و شوهر نسبت به هم
2- وظایف پدر و مادر در برابر فرزند
3- وظایف فرزند در برابر والدین
بقيه در ادامه ي مطالب
اینترنت چیست ؟
بسیاری از مردم باور نمی کنند ، اما در واقع اینترنت و وب دو چیز متفاوت هستند. با اینکه این دو مسلما بسیار بهم وابسته اند ولی باید با تفاوتهای آنها هم آشنا شویم .
اینترنت ، در ساده ترین تعریف ، عبارتست از کامپیوتر هایی که در سراسر دنیا به هم متصل هستند، شبکه ای که این کامپیوترها را به یکدیگر متصل می سازد، و متدهای انتقال اطلاعات روی این شبکه .
وب عبارتست از تمام اطلاعات بهم پیوسته روی اینترنت، اما اجازه دهید در این رابطه مطالب بیشتری بخوانیم
بقيه در ادامه ي مطالب
1. در ابتدای بحث، «روش» و «رویکرد» خود را در مقاله حاضر هر چند به اجمال توضیح میدهیم. پس از پایان یافتن دفاع مقدس جامعه اسلامی (بسیجیان، رزمندگان، جانبازان، آزادگان، خانواده شهدا و سایر خانوادههای مذهبی) نگرانیهای جدی در زمینه حفظ و حراست از ارزشهای فرهنگی و معنوی دفاع مقدس وجود دارد.
این نگرانی هم اکنون تبدیل به یک مساله اجتماعی شده است پس مساله ما نحوه برخورد با این مساله اجتماعی است! در اینجا بین عارضه و مساله ما نحو برخورد با این مساله میبایست تفکیک قائل شویم زیرا در بسیاری از موقعیتها نه تنها مردن عادی بلکه کارشناسان اجتماعی نیز ممکن است این دو را با یکدیگر اشتباه بگیرند. «تب» یک عارضه است که حکایتگر و نشانه یک مساله (عفوت ریه) میباشد.
بقيه ي مقاله در ادامه ي مطالب
تبیین مظلومیت ایران در جنگ نابرابر و خباثت دشمنان (کمک های کشورهای مختلف به عراق در طول ۸ سال جنگ عراق علیه ایران)
بعد از جنگ جهانی دوم و در طول دوران جنگ سرد بین دو بلوک شرق (پیمان ورشو) و بلوک غرب (پیمان ناتو) بندرت مواردی را می توان یافت که دو ابر قدرت شرق و غرب روی آن اتفاق نظر داشته باشند. در جنگ عراق علیه ایران آمریکا، شوروی و کشورهای هم پیمان با آنها، کشورهای مرتجع عرب (بجز سوریه) و … هر نوع کمک: اقتصادی، سیاسی، نظامی و … در اختیار عراق قرار می دادند. (کل تجهیزات ارتش عراق تا آن زمان ساخت شوروی سابق و کشورهای بلوک شرق بود.
بقيه در ادامه ي مطالب
این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را میگذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی میاندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند.
بقيه در ادامه ي مطالب
چكيده
خبرگزاري پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس: پديده جنگ به مثابه يك پديده تاريخي، عاملي است اثر گذار هم در بُعد تغيير و تحولات اجتماعي و هم در بُعد تعيين برنامهها و مأموريتهايي كه چشمانداز آتي جامعه را تبيين ميكنند. تاريخ جنگ، موضوعي است زنده و در حال تحول و لذا لازم است به صورت مستمر مورد تأمل قرار بگيرد تا از اين طريق از نعمت عبرتآموزي آن بهرهمند گرديم؛ و همين ويژگي است كه ابعاد تازهاي از تاريخ جنگ را در گذر زمان آشكار ميسازد و چند بُعدي شدن آن را عليرغم گذر زمان در پي داشته است.
بقيه ي مقاله در ادامه ي مطالب
دوران جوانی مبتذل: آدولف هیتلر در ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در روستا براناو در اتریش به دنیا آمد.پدرش آلوئیس معدنچی بود و در هنگام تولد آدولف ۵۲ سال داشت و هنگامی که پیشوا آینده شش ساله شد آلوئیس خود را با حقوقی ناچیز ولی مناسب پیش از موعد بازنشسته کرد.نام آدولف را در آموزشگاه شبانه روزی نوشتند.ضممن آماده ساختن آنان برای تحصیلات متوسطه درسهایی برای ورود به برخی از رشته های فنی یا بازرگانی نیز داشته باشند.آلوئیس در سال ۱۹۰۳ درگذشت،اما نتیجه تحصیلات آدولف آدولف رضایت بخش نبود. او به یک چیز علاقه داشت،نقاشی در چنین شرایطی بود که آدولف در سن ۱۶ سالگی به مادرش گفت از تحصیلات کلاسیک خسته شده و مایل است وارد آکادمی هنرهای وین بشود.
ادامه ي مقاله در ادامه ي مطالب
در چند دهه اخیر میزان اسیدیته آب باران ، در بسیاری از نقاط کره زمین افزایش یافته و به همین خاطر اصطلاح باران اسیدی رایج شده است. برای شناخت این پدیده سوالات زیادی مطرح گردیده است که به عنوان مثال میتوان به این موارد اشاره کرد: چه عناصری باعث تغییر طبیعی باران میشوند؟ منشا این عناصر چیست؟ این پدیده در کجا رخ میدهد؟
معمولا نزولات جوی به علت حل شدن دیاکسید کربن هوا در آن و تشکیل اسید کربنیک بطور ملایم اسیدی هستند و PH باران طبیعی آلوده نشده حدود ۵٫۶ میباشد. پس نزولاتی که به مقدار ملاحظهای قدرت اسیدی بیشتری داشته باشند و PH آنها کمتر از ۵ باشد، باران اسیدی تلقی میشوند.
بقيه ي مقاله در ادامه ي مطالب
مقدمه
پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (السلام ا لله علیها) امیرالمومنین علی بن ابی طالب، برادرش عقیل را فرا خواند و از او خواست برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسری دلیر برای مولا به ارمغان آورد که سالار شهیدان حسین بن علی (علیه السلام) را در کربلا یاری کند.
(( عقیل، ام البنین کلابیه (السلام علیها) را برای حضرت علی (علیه السلام) برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کلاب در شجاعت بی مانند بودند. بنی کلاب از حیث شجاعت و دلاوری در میان عرب زبانزد بودند. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگاری نزد پدر ام البنین (السلام علیها) فرستاد. پدر، خشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر شتافت و او نیز با سربلندی و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی طالب (علیه السلام) برقرار شد. امام (علیه السلام) در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمت او کوشید.))
ام البنین (السلام علیها) فرزندان دخت گرامی رسول اکرم را بر فرزندان خود که نمونه های والای کمال بودند مقدم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد.
به عقیده شیعه و اندیشمندان اسلامی پس از رسول اکرم (صلی ا لله علیه و آله) و معصومین (علیه السلام) حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) یکی از عالمترین،فقیه ترین، عارف ترین، فرزانه ترین، شجاع ترین و سخاوتمندترین افرادی است که تاریخ اسلام بلکه تاریخ جهان، به خود دیده است. ایشان پدر تمام فضایل انسانیت و کمال بوده است.
ادامه ي مقاله در ادامه ي مطالب
جنگ جهانی دوم بزرگترین و پرتلفاتترین جنگ در تاریخ جهان است. آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب است. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در ۷ ژوئیه، ۱۹۳۷، آغاز جنگ میدانند، و همچنین حمله ژاپن به منچوری که در ۱۹۳۱ انجام شده بود نیز به نوعی یکی از مقدمات جنگ جهانی دوم بود.
بقيه ي مقاله در ادامه ي مطالب
.: Weblog Themes By Pichak :.